ني ني نازني ني ناز، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

نی نی ناز هدیه الهی

اينجا خانه خوب خداست!

1391/11/21 15:44
159 بازدید
اشتراک گذاری
پيش از اينها فكر ميكردم خدا
خانه اي دارد ميان ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتي از الماس وخشتي از طلا
پايه هاي برجش از عاج وبلور
بر سر تختي نشسته با غرور
ماه برق كوچكي از تاج او
هر ستاره پولكي از تاج او
اطلس پيراهن او آسمان
نقش روي دامن او كهكشان
رعد و برق شب صداي خنده اش
سيل و طوفان نعره توفنده اش
دكمه پيراهن او آفتاب
برق تيغ و خنجر او ماهتاب
هيچكس از جاي او آگاه نيست
هيچكس را در حضورش راه نيست
پيش از اينها خاطرم دلگير بود
از خدا در ذهنم اين تصوير بود
آن خدا بي رحم بود و خشمگين
خانه اش در آسمان دور از زمين
بود اما در ميان ما نبود
مهربان و ساده وزيبا نبود
در دل او دوستي جايي نداشت
مهرباني هيچ معنايي نداشت
هر چه مي پرسيدم از خود از خدا
از زمين، از آسمان،از ابرها
زود مي گفتند اين كار خداست
پرس و جو از كار او كاري خطاست
آب اگر خوردي ، عذابش آتش است
هر چه مي پرسي ،جوابش آتش است
تا ببندي چشم ، كورت مي كند
تا شدي نزديك ،دورت مي كند
كج گشودي دست، سنگت مي كند
كج نهادي پاي، لنگت مي كند
تا خطا كردي عذابت مي كند
در ميان آتش آبت مي كند
با همين قصه دلم مشغول بود
خوابهايم پر ز ديو و غول بود
نيت من در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه مي كردم همه از ترس بود
مثل از بر كردن يك درس بود
مثل تمرين حساب و هندسه
مثل تنبيه مدير مدرسه
مثل صرف فعل ماضي سخت بود
مثل تكليف رياضي سخت بود
*****
تا كه يكشب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد يك سفر
در ميان راه در يك روستا
خانه اي ديديم خوب و آشنا

زود پرسيدم پدر اينجا كجاست
گفت اينجا خانه خوب خداست!
گفت اينجا مي شود يك لحظه ماند
گوشه اي خلوت نمازي ساده خواند
با وضويي دست ورويي تازه كرد
با دل خود گفتگويي تازه كرد
گفتمش پس آن خداي خشمگين
خانه اش اينجاست اينجا در زمين؟
گفت آري خانه او بي رياست
فرش هايش از گليم و بورياست
مهربان وساده وبي كينه است
مثل نوري در دل آيينه است
مي توان با اين خدا پرواز كرد
سفره دل را برايش باز كرد
مي شود درباره گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چكه چكه مثل باران حرف زد

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)