آخرین مطلب
سلام ماه من ماهان زندگیم امروز که این مطلب را برات مینویسم آخرین درد و دلهای من با تو و خدای خودم در دوران بارداریم هست. نازنینم فردا دکتر برام وقت عمل گذاشته و باید شما فرشته آسمونی را به زمین بیاریم. ماشالله خیلی پسر خوبی بودی و 40 هفته تمام تو دل من زندگی کردی و به قول معروف مستاجر نمونه بودی و حالا موعد تحویل خونت رسیده و باید اسباب کشی کنی! ماهانم به خاطر همه روزهای خوبی که به من و بابا امیر هدیه کردی از تو و خدای مهربونم تشکر میکنم. از اینکه من و بابا امیر را به عنوان بابا و مامانت انتخاب کردی هم ازت ممنونم از خدای مهربونم که خیلی خیلی ممنونم که هدیه ای به این بزرگی را به ما داده و...
نویسنده :
مامان سارا و بابا امیر
19:28
بدون عنوان
جشن سیسمونی ماهان جون
سلام ماهان جونم ماه زندگیم دلم برات یه ذره شده مامانی میدونم خیلی دیر اومدم وبلاگت را آپدیت کنم ولی ببخشید دیگه واقعا فرصت نکردم البته یه ذره هم تنبلی کردم مامانی. ماهانم این روزهای آخری که من و تو اینقدر نزدیک در کنار هم هستیم و به روزدیدارمون داریم نزدیک میشیم عزیزم بیصبرانه منتظر دیدن روی ماهت هستیم ماهانم. حالا بریم سراغ اتفاقات افتاده تا الان اول از همه اینکه کارهای اتاقت را با مامان اکرم جون تکمیل کردیم و یه اتاق رویایی داری عزیزم ، ما که عاشقشیم و مامان اکرم و بابا محسن تک تک این کارها و وسیله هایی را که برات خریدن با عشق و ذوق گرفتن و واقعا سنگ تموم گذاشتن . واقعا خو...
نویسنده :
مامان سارا و بابا امیر
14:56
سیسمونی
سلام پسر قشنگم ماهان زندگیم الهی قربون اون تکونات بشه مامان که عاشقشونم ولی نمیدونم چرا هر وقت میخوام کسی را متوجه تکونات کنم تو دیگه تکون نمیخوری! خیلی زرنگی فکر مامان را میخونی ؟ یه خبر مهم برات دارم گل پسرم بالاخره سرویس خوابت را انتخاب کردیم و آوردیم وای نمیدونی چقدر قشنگه ، ولی همون بهتر که شما فعلا ندونی که یه وقت هوایی نشی زود بیای! همون چیزی شد که دوست داشتیم یه ماشین فراری قرمز! وای نمیدونی چقدر اتاقت شیک شده مامان جونی شبیه پیست رالی شده ماشینت پمپ بنزین هم داره تازه ریموت هم داره که باهاش قام قام کنی عزیزم دست بابا محسن و مامان اکرم خیلی خیلی درد نکنه که دیگه برای شما سنگ تم...
بابا جون روزت مبارک
سلام ماهان کوچولوی ما اسمت را دوست داری پسرم من و بابایی که خیلی دوسش داریم و چند روزی که شما را به این اسم صدا میکنیم و امیدوارم مثل یک ماه تابان باشی و به زندگی من و بابایی روشنایی و برکت بدی ببخشید که مامانی خیلی وقت اینجا را به روز نکرده آخه عزیزم به خاطر شما مامانی دیگه خونه نشین شده و از اول خرداد دیگه سرکار نمیرم البته از این بابت هم خوشحالم هم ناراحت خوشحالم از بابت اینکه میتونم بیشتر به خودم و شما برسم و آرامش بیشتری دارم و ناراحتم به خاطر اینکه سالها بود که به سرکار رفتن و مستقل بودن عادت کرده بودم و حالا باید خودم را جور دیگه ای سرگرم کنم. بگذریم عزیزم مهم اینه که از این به بعد کار و وظ...
دلتنگي هاي مادرانه
سلام عشقم خوبی کوچولوی دوست داشتنی من مامانی بعضی وقتها اینقدر دلم برات تنگ میشه که به جای تو لباسها و عروسکها و حتی بابایی را اینقدر تو بغلم فشار میدم که نگو! دلم برای دیدن روی ماه تو برای بوی شیر دادنت برای بوسیدنت برای بازی کردن با تو برای دیدن تو توی اون لباسهای خوشگل حتی بعضی وقتها تو رو تو ذهنم تصور میکنم که سوارماشینت شدی و داری قام قام از این سر خونه تا اون سرش میری خلاصه مامانی دلم برات خیلی تنگه خدا کنه این روزا تند تند بگذره و من زنده باشم و و ببینم که تو در آغوشم به خواب رفتی فرشته آسمونی من الان هم که از دیروز تکونا...
ولادت حضرت زهرا و روز مادر به همه مامانهاي گل و خودم مبارک!!!
به دنیا آمدم تنها، با ترس و گریان که در آن لحظه تو مرا در آغوش گرفتی .... تنهایی، ترس و غصه همه برایم در آغوشت بی معنی شد. در ناتوانی و ضعف تمام بودم که به من جان دادی و عصاره وجودت را به من اهدا کردی .... به هر بهانه به من گفتی "عاشقم هستی" ولی من اینقدر درگیر بزرگ شدنم بودم که یادم رفت محبتت را پاسخ دهم و اما تو بی دریغ به من عشق ورزیدی .... من رشد کردم و بزرگ شدم به حدی که می خواهم موجود دیگری را به این دنیا بیاورم و جای تو را بگیرم ... اما نه ... تو یکی بودی و هستی تو "مادر" من هستی و بی نظیری.... روزت مبارک ای فرشته مهربان که تنها در این روز یادم می افتد چقدر عاشقتم و بودنت چقدر به زندگیم ارزش می د...
ماماني روزت مبارك
تـــاج از فـــرق فلـک بــــــــــــرداشتن تا ابـــد آن تـــــاج بــــرســـــــر داشتـن در بـهشـت آرزو ره ِیــــــــــــــافتـــــن هـــــر نفس شهــــدی به ساغــر داشتـن روز در انــــواع نعمت هــا و نــــــــاز شب بتی چــون مـاه در بـــــر داشتن جــــاویدان در اوج قــــــدرت زیستـــن ملـــــک عـــــالــم را مسخــــر داشتـن بر تو ارزانی که مـــا را خوشتر است لــــذت یک لحظــــه مـــــــادر داشتن ...
مادری
مدت ها پیش، وقتی صدای آسمانی کودکی در خانه مان نمی پیچید، وقتی فرشته گون در خانه قدم نمی زد، بارها و بارها از خودم می پرسیدم برای چه باید بچه ای باشد؟ نه توصیه ی خاصی در این مورد شده و نه لزومش به طور عقلی قابل اثبات است. (شاید هم عقل من قد نمی داد، نمی دانم) اما این روزها به این می اندیشم که ما آمده ایم تا شبیه خدا بشویم و برویم. حالا در حد سعه ی وجودی خودمان. تلاش می کنیم یکی یکی صفات خدا را تا حد امکان، در وجود خودمان پیاده کنیم و خدایی شویم. خداوند، خالق است و زن، می تواند خالق باشد. اگر پُز های روشنفکری این دوره و زمانه، او را از این امر باز ندارد. خداوند، ربّ است و زن، با تربیت فرزندی که امانت به او سپرده شده، به این اس...