بابایی و مامانی عروسیتون مبارک
سلام به روی ماهت عزیز دل مامان و بابا
میدونم حسابی داره بهت خوش میگذره و مشغول بازی و شادی با فرشته هایی عزیزم
قشنگم میدونی دیشب چه مناسبتی بود؟
دیشب سالگرد ازدواج مامان جونی و بابا جونی بود و امسال شما هم مهمون ما بودی
عزیزم و ما به افتخار این شب عزیز جشن گرفتیم و جای شما را هم خالی کردیم و به
اتفاق مامان اکرم و بابا محسن و دایی متین جون رفتیم رستوران و شام خوردیم و کادو
دادیم و کادو گرفتیم و خلاصه جشن کوچولویی گرفتیم
میدونی کادو مامان سارا چی بود؟
بابا امیر برای من یه تبلت خریده بود وای نمیدونی چقدر ذوقیدم و کلی بابایی را بوسش کردم
آخه حسابی سوپرایزم کرده بود و من اصلا توقع نداشتم.
بعد که رفتیم رستوران من هم بابا امیر را سورپرایز کردم و دو بسته کادو خوکشل به
بابا امیر دادم و گفتم که نینی ناز برامون کادو گرفته هم برای مامان و هم برای بابا!
راستم گفتم بالاخره شما هم تو انتخاب این کادو با من سهیم بودی قربونت برم و بابا
امیر هم بازش کرد و دید که دو تا ادکلن خوشبو یکی برا مامان و یکی برای بابا شما
برامون خریدی .
قربونت برم که از الان اینقدر گلی که برای مامان و بابا کادو هم میخری
خلاصه مامان اکرم و بابا محسن هم سورپرایزمون کردن و صد هزار تومن بهمون کادو
دادن قربونشون برم من که همیشه ما رو شرمنده میکنن
خلاصه جشن و شادی ما دیگه با شیطنت های شما تموم شد و رفتیم خونه
ایشالا سال دیگه شما هم تو بغل ما هستی و یه جشن حسابی میگیریم.