از طرف يه مامان مهربون
سلام عسلك من صبحت بخير گل من
چند روزي هست كه خيلي گل شدي ديگه مامان حالت تهوع نداره و از اين بابت خيلي خوشحاله
عشق من خيلي گردشي هستي ها مثل مامان بابات
با اين تفاوت كه فعلا فقط تو خواب مامان اكرمت ميگردي هر دفعه خودي نشون ميدي و دلبري مي كني و هر دفعه يا دخملي يا پسمل تكليف ما رو روشن كن بالاخره شازده پسري يا شاهزاده خانوم
خلاصه از ۵۵ روزگي شما من حالم بهتر شده و روزهاي خوبي را داريم شكر خدا
ديشب بالاخره تو خواب مامان سارا هم اومدي فرشته من و واقعا مثل يه فرشته بودي
فكر كنم تازه به دنيا اومده بودي و من داشتم حمومت ميكردم كوچولوي من مثل يه عروسك بودي و جالب اينجاست كه من به تنهايي و با اعتماد به نفس اين كار و ميكردم انگار كلي تجربه داشتم!
حتما برات سواله كه من كه تو رو حموم كردم بايد فهميده باشم كه دخملي يا پسر؟
بله فهميدم شاه پسر بودي و چقدره هم آقا بودي
از حموم كه اومدي بيرون داشتي با بابا محسن بازي ميكردي و لباست را تنت ميكردن و يه چيزايي هم ميگفتي كه يادم نيست!
خلاصه نازدونه من هر چي هستي و هر جا هستي خيلي مراقب خودت باش و حسابي كيف كن كه اين روزها را هيچ وقت يادت نمياد
از طرف من هم خدا را يه ماچ آبدارش كن
قربون خداي مهربون و فرشته اي كه به من و بابا امير داده برم
از طرف يه مامان مهربون